برخی کشورها تحت تأثیر روابط سیاسی و اجتماعی ایران در طول این سالها، قوانین محتاطانه و سختگیرانهای را برای دادن ویزا در نظر گرفتهاند و همین امر، راه را پرپیچ و خم کرده است.
البته آژانسهای مسافرتی معتبری هم هستند که بهخاطر اعمال این ضوابط، تلاش کردهاند مواجههی مسافر و سفارتخانههای خارجی را کم کنند و جواز ورود به این کشورها را با دردسر کمتری برای گردشگران بگیرند. هرچند این آژانسها گاه ناچار میشوند وثیقههای مالی از مسافر دریافت کنند تا ضمانتی برای بازگشت آنها به کشور باشد و اعتبار حرفهایشان حفظ شود و سفارتخانهی خارجی هم با اطمینان از اینکه مسافر، مهاجر غیرقانونی نیست، جواز ورود او را صادر کند.
به گزارش ایسنا، اگرچه برخی از این دفاتر که تبلیغات آنها بهوفور دیده میشود، از همین شرایط و قوانین دشوار صدور ویزا و دردسرهای آن برای متقاضی، سوءاستفاده میکنند و در قبال گرفتن هزینههای سنگین، وعدهی دریافت ویزا میدهند که در بیشتر مواقع هم نتیجهی آن، پوچ است و فقط سبب بیاعتمادی مردم به آژانسهای مسافرتی و سفارتخانههای خارجی به مسافران ایرانی میشود؛ اما چرا کشورهای خارجی چنین ضوابطی را برای اتباع ایرانی در نظر گرفتهاند که این چالشها پدید آید؟
بعد از آنکه دولت ایران، سیاست تعاملی را جایگزین سیاستهای تقابلی کرد، این تصمیم هم گرفته شد که راه ورود اتباع خارجی، بویژه گردشگران به کشور آسان شود، کمیتهی ویژهای هم برای ویزا تشکیل شد تا پس از بررسی و مطالعه، هفتخوان سفر به ایران کمتر شود؛ اما ظاهرا در مقابل این سیاست، طرف خارجی هنوز نرمشی نشان نداده و تسهیلات برای رفتوآمد اتباع ایرانی، بویژه گردشگران چندان چشمگیر نبوده و بهنظر میرسد سطح اعتبار «پاسپورت ایرانی» با وجود چراغ سبزهای متعدد مقامات کشور به طرفهای خارجی، همچنان در حد گذشته باقی مانده است.
در دو سال گذشته، در کنار برخی کشورها که شرایط محتاطانهای را برای دادن جواز ورود به اتباع ایرانی اتخاذ کردهاند، کشورهایی هم مانند اندونزی، مالزی، گرجستان و امارات هم بودهاند که قوانین ورود را برای اتباع کشورهای دیگر از جمله ایران محدود کردهاند، مدت زمان اعتبار ویزایشان را کوتاهتر یا ویزای فرودگاهیشان را حذف کردهاند، دلیل آنها نیز گاهی فراتر از تحریمهای سیاسی یا اقتصادی است؛ «مهاجرت غیرقانونی» دلیلی بوده که بسیاری از کشورها برای اعمال این سختگیریها عنوان کردهاند. ظاهرا برای برخی تفاوت نمیکند که این قوانین را برای گردشگر میگذارند یا مسافرانی که به انگیزههای دیگر سفر میکنند، در هر حال تدوین این سیاستها چندان به مذاق گردشگران واقعی خوش نمیآید.
یکی از آژانسداران ایرانی هشدار میدهد که باید مواظب بود، چون عدهای هستند که از این شرایط دشوار و ضوابط کشورهای خارجی برای صدور ویزا، سوءاستفاده میکنند و در مقابل دریافت هزینههای میلیونی، قول گرفتن مثلا ویزای «شنگن» را میدهند، ویزایی که گرفتن آن از برخی کشورها به همین سادگی نیست و حتی با تغییر سیاست دولتمردان، روال گذشتهاش کماکان ادامه دارد.
این آژانسدار میافزاید: برای سفارتخانه، کامل و بینقص بودن مدارک متقاضی مهمتر است، برای همین شاید لازم نباشد سراغ افرادی برویم که پولهای کلان میگیرند و وعدهی گرفتن ویزا میدهند.
آژانسدار دیگری هم به مشکلاتی اشاره میکند که در این سالها راههای صدور ویزا را برای اتباع ایرانی پیچیدهتر کرده است.
ناصر مرادی میگوید: ایرانیهای زیادی ویزای گردشگری گرفته، اما مهاجرت کردهاند. برای کسی که قصد دارد این کشور را برای همیشه ترک کند، پرداخت ضمانتنامههای مالی اهمیتی ندارد. تکرار این رفتارها فقط سبب بیاطمینانی شده است، برای همین سیاستهای صدور ویزا را محتاطانه کردهاند.
محمدرضا میرخلف - مدیر بخش تحقیق و توسعهی یکی از هلدینگهای گردشگری در ایران - نیز دربارهی سختگیری برخی کشورها برای دادن ویزا به اتباع ایرانی، اظهار میکند: روابط سیاسی ایران با برخی کشورها که در چند سال اخیر به سطح پایینی رسید، یکی از دلایل اتخاذ قوانین پیچیدهتر بود. دلیل دیگر به مسائل اقتصادی، اجتماعی و سفرهای غیرقانونی برمیگردد، مثلا در این سالها خیلیها به قصد کار برای گرفتن ویزای گردشگری از طریق کشور استرالیا اقدام کردهاند، برای همین حساسیتهای این کشور نسبت به اتباع ایرانی بیشتر شده است. اندونزی هم که در مسیر گذر این مهاجران غیرقانونی قرار دارد، ویزای در بدو ورود خود را حذف کرد و سفارتخانه را دوباره واسطهی صدور ویزای کشورش قرار داد.
وی ادامه میدهد: علاقهمندی برخی ایرانیها برای خروج همیشگی از کشور، پدیدهای است که سفارتخانهها را در این چند سال نسبت به اتباع ایرانی حساستر کرد.
او در عین حال دربارهی سیاستهای جدید کشورهای دیگر برای دادن ویزا به اتباع ایرانی، بویژه گردشگران با توجه به نرمش دولتمردان ایرانی و تسهیل شرایط ورود از جانب ایران برای اتباع خارجی، بیان میکند: این تمایل در طرف خارجی دیده میشود که میخواهد سیاستها را نرمتر کند؛ ولی روند آسانگیری به زمان بیشتری نیاز دارد که هنوز عملیاتی نشده است.
به گفتهی او، برای این کشورها مسافر ایرانی متفاوت است، عدهای مسافر واقعی هستند و با تور مشخصی سفر میکنند؛ اما برخی فقط دنبال گرفتن ویزا برای خروج هستند و نمیخواهند دیگر به کشور برگردند، گروه دوم آبروی گروه اول را بردهاند.
میرخلف ادامه میدهد: نمایندگان کشورهای خارجی در ایران میخواهند مطمئن شوند که فرد متقاضی دریافت ویزا، گردشگر واقعی است و هدف اصلیاش از سفر به آن کشور، بازدید از جاذبهها است، نه اقامت طولانی یا کار کردن.
او دربارهی این موضوع که سیاستهای تعاملی کشور برای تسهیل ورود اتباع خارجی به ایران، این انتظار را ایجاد میکند که طرف مقابل نیز رفتار متناسبی با ایرانیها داشته باشد، یادآوری میکند: پدیدهی گردشگری، اثرگذاری بلندمدتی دارد و شرایط آن با کالاهای تجاری فرق میکند، مثلا این تأثیرگذاری در بخش تجارت کالا، بهدنبال تغییر سیاستهای دولتمردان در طول هفت هشتماه قابل مشاهده است؛ ولی در گردشگری وقتی حرفی زده میشود به پروسهی درازمدتی نیاز است تا اثرگذاری ملموس شود، برای نمونه وقتی در یک مرکز تجاری در کشور کنیا بمبگذاری شد، باید این انتظار را داشت که دست کم در دو سه سال آینده، وضعیت گردشگری آن کشور بهبود یابد یا در استانبول وقتی بههمریختگی و اعتراضها پدید آمد، اثرگذاری آن تقریبا تا یکی دو سال آینده ادامه خواهد داشت. دربارهی ایران هم این موضوع صدق میکند، سالها تصویری منفی علیه ما وجود داشته و حالا زمان زیادی میبرد تا اوضاع تغییر کند.